آبان ۲۸، ۱۳۸۸

شهر من…

يار هميشه با من … شهر من
شریک خوشیها  , رقصها  , خنده ها
همیشه سلام …
 وقت شادی قد دنیا … وقت گریه قد یه اغوش
شریک گریه ها , بی وفایی ها ,دل شکستنا  … همیشه سلام

نوشته

لطافتت را بر پاره کاغذی رنگین
با خطی نازک مینویسی
در جعبه ای میگذاری
وبرایم میفرستی
جعبه را که وا میکنم
دسته دسته پروانه به هوا میروند
نمیدانم به کجا ؟…
شاید به اوج خیال
یا به عمق سکوت
یا به کوچه ای که قدم زنان
به دیدار من می ایی…
میبرند مرا به دری که در فراسوی ان
مردی در انتظار بودن
دستان خسته اش را به در میکوبد
که باز کن...
مرا راحتی باید
راحت خیالم باش
فقط همین…

آبان ۲۱، ۱۳۸۸

ترانه (توبه ها را بشکنید)

n توبه ها را بشكنيد

گروه مستان همای

توبه ها را بشکنید
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه را احیا کنید ای مُل گساران
باده در ساغر کنید، توبه ای دیگر کنید، خرقه از تن برکنید
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید‌، آمد بهاران
یادی از آئین مستانی کنید
مست پنهانی کنید...
تا سحر پیمانه گردانی کنید
مست پنهانی کنید...
روز و شب معشوقه بازی های عرفانی کنید
مست پنهانی کنید...
مست پنهانی کنید، مست پنهانی کنید، همچون خماران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
عاشقان غوغا کنید
غوغا کنید...
بر دل شیدا کنید
شیدا کنید...
یک نفس گر میتوان ساغر زدن
ساغر زدن...
پس چرا اندیشه فردا کنید؟!
غصه از سر وا کنید
پیمانه را احیا کنید، پیمانه را احیا کنید
ای بیقراران!
ای بیقراران!
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید...
توبه ها را بشکنید...
توبه ها را بشکنید...
شعر از صغیر اصفهانی

چهره ی ماندگار(صادق هدایت)

زندگی‌نامه

صادق هدايت در 28 بهمن ماه 1281 در خانه پدري در تهران تولد يافت. . پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد كه خود از بازماندگان كمال خجندي بوده است. او در سال 1287 وارد دوره ابتدايي در مدرسه علميه تهران شد و پس از اتمام اين دوره تحصيلي در سال 1293 دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون آغاز كرد. در سال 1295 ناراحتي چشم براي او پيش آمد كه در نتيجه در تحصيل او وقفه اي حاصل شد ولي در سال 1296 تحصيلات خود را در مدرسه سن لويي تهران ادامه داد كه از همين جا با زبان و ادبيات فرانسه آشنايي پيدا كرد.
در سال 1305 همراه عده اي از ديگر دانشجويان ايراني براي تحصيل به بلژيك اعزام گرديد. او ابتدا در بندر (گان) در بلژيك در دانشگاه اين شهر به تحصيل پرداخت ولي از آب و هواي آن شهر و وضع تحصيل خود اظهار نارضايتي مي كرد تا بالاخره او را به پاريس در فرانسه براي ادامه تحصيل منتقل كردند. صادق هدايت در سال 1307 براي اولين بار دست به خودكشي زد و در ساموا حوالي پاريس عزم كرد خود را در رودخانه مارن غرق كند ولي قايقي سررسيد و او را نجات دادند. سرانجام در سال 1309 او به تهران مراجعت كرد و در همين سال در بانك ملي ايران استخدام شد. در اين ايام گروه ربعه شكل گرفت كه عبارت بودند از: بزرگ علوي، مسعود فرزاد، مجتبي مينوي و صادق هدايت.
در سال 1314 به تامينات در نظميه تهران احضار و به علت مطالبي كه در كتاب وغ وغ ساهاب درج شده بود مورد بازجويي و اتهام قرار گرفت. در سال 1315 در شركت سهامي كل ساختمان مشغول به كار شد. در همين سال عازم هند شد و تحت نظر محقق و استاد هندي بهرام گور انكل ساريا زبان پهلوي را فرا گرفت. در سال 1316 به تهران مراجعت كرد و در اداره موسيقي كشور به كار پرداخت و ضمنا همكاري با مجله موسيقي را آغاز كرد و در سال 1319 در دانشكده هنرهاي زيبا با سمت مترجم به كار مشغول شد.


در سال 1322 همكاري با مجله سخن را آغاز كرد. در سال 1324 بر اساس دعوت دانشگاه دولتي آسياي ميانه در ازبكستان عازم تاشكند شد. ضمنا همكاري با مجله پيام نور را آغاز كرد و در همين سال مراسم بزرگداشت صادق هدايت در انجمن فرهنگي ايران و شوروي برگزار شد. در سال 1328 براي شركت در كنگره جهاني هواداران صلح از او دعوت به عمل آمد ولي به دليل مشكلات اداري نتوانست در كنگره حاضر شود. در سال 1329 عازم پاريس شد و در 19 فروردين 1330 در همين شهر بوسيله گاز دست به خودكشي زد. او 48 سال داشت كه خود را از رنج زندگي رهانيد و مزار او در گورستان پرلاشز در پاريس قرار دارد. او تمام مدت عمر كوتاه خود را در خانه پدري زندگي كرد.

نوشته‌های هدایت
  • رباعیات خیام (۱۳۰۲)
  • فوائد گیاهخواری (۱۳۰۶)
  • زنده‌بگور (۱۳۰۸) (مجموعه داستان کوتاه)
  • پروین دختر ساسان ۱۳۰۹) (نمایشامه)
  • سایه مغول (۱۳۱۰)
  • اصفهان نصف جهان (۱۳۱۱) (سفرنامه)
  • سه قطره خون (۱۳۱۱) (مجموعه داستان کوتاه)
  • نیرنگستان (۱۳۱۲)
  • سایه روشن(۱۳۱۲)
  • مازیار (۱۳۱۲) (جستار تاریخی و یک نمایشنامه) با همکاری مجتبی مینوی
  • وغ‌وغ ساهاب (۱۳۱۳) با همکاری مسعود فرزاد
  • ترانه‌های خیام (۱۳۱۳)
  • بوف کور (۱۳۱۵)
  • علویه خانم (۱۳۲۲)
  • حاجی آقا (۱۳۲۴)
  • افسانه آفرینش (۱۳۲۵) (خیمه‌شب‌بازی در سه پرده)
  • ولنگاری (۱۳۲۳)
  • توپ مرواری (۱۳۲۷)
  • سگ ولگرد (مجموعه داستان کوتاه)
  • کاروان اسلام (البعثة الاسلامية الي البلاد الافرنجية)
  • مجموعه نوشته‌های پراکنده (به کوشش حسن قائمیان)
ترجمه‌ها
  • کور و برادرش (۱۳۱۰) نوشته آرتور شنیتسلر
  • کلاغ پیر (۱۳۱۰) نوشته الکساندر لانژ کیلاند نویسنده نروژی
  • تمشک تیغ دار (۱۳۱۰) نوشته آنتون چخوف
  • مرداب حبشه (۱۳۱۰) نوشته گاستون شرو نویسنده فرانسوی
  • جلو قانون نوشته فرانتس کافکا
  • مسخ نوشته فرانتس کافکا
  • گراکوس شکارچی نوشته فرانتس کافکا
  • گروه محکومین نوشته فرانتس کافکا
  • دیوار نوشته ژان پل سارتر
  • گجسته ابالیش (۱۳۱۹)
  • گزارش گمان‌شکن (۱۳۲۲)
  • یادگار جاماسب (۱۳۲۲)
  • کارنامه اردشیر بابکان (۱۳۲۲)
  • زند وهومن یسن (۱۳۲۳)
  • آمدن شاه بهرام ورجاوند (۱۳۲۴)

سایت رسمی ... دفتر هدایت

آبان ۱۵، ۱۳۸۸

پرسه ی در ابادان

yek roz barani abadan.bmp1 کلیسای ابادان خیابون زند

پرسه

بارون‌ُ دوس‌ دارم‌ هنوز ، چون‌ تو رُ یادم‌ میاره‌ !
حس‌ می‌کنم‌ پیش‌ِ منی‌ ، وقتی‌ که‌ بارون‌ می‌باره‌ !

بارون‌ُ دوس‌ دارم‌ هنوز ، بدون‌ِ چترُ سرپناه‌ !
وقتی‌ که‌ حرفای‌ دلم‌ ، جا می‌گیرن‌ توی‌ یه‌ آه‌ !

بارون‌ُ دوس‌ دارم‌ هنوز ، مثل‌ِ قدیمای‌ قدیم‌ !
مثل‌ِ همون‌ شب‌ که‌ با هم‌ ، تو کوچه‌ها قدم‌ زدیم‌ !

شونه‌ به‌ شونه‌ می‌رفتیم‌ ،
من‌ُ تو ، تو جشن‌ِ بارون‌ !
حالا تو نیستی‌ُ خیس‌ِ ،
چشمای‌ من‌ُ خیابون‌ !

بارون‌ُ دوس‌ داشتی‌ یه‌ روز ، تو خلوت‌ِ پیاده‌رو !
پرسه‌ی‌ پاییزی‌ِ ما ، مُردادِ داغ‌ِ دست‌ِ تو !

بارون‌ُ دوس‌ داشتی‌ یه‌ روز ، عزیزِ همپرسه‌ی‌ من‌ !
بیا دوباره‌ پا به‌ پام‌ ، تو کوچه‌ها قدم‌ بزن‌ !

شونه‌ به‌ شونه‌ می‌رفتیم‌ ،
من‌ُ تو ، تو جشن‌ِ بارون‌ !
حالا تو نیستی‌ُ خیس‌ِ ،
چشمای‌ من‌ُ خیابون‌ !

یغما گلرویی

آبان ۱۰، ۱۳۸۸

وقت مطالعه( مجموعه آثار شل سیلور استاین)

شل سیلوراستاین در 25 سپتامبر 1932 در شیکاگو متولد شد.
نام کامل او «شلدن آلن سیلوراستاین» بود.
او در سال 1950 در ارتش آمریکا به خدمت فراخوانده شده و از همان زمان، کار نقاشی کارتونی را برای برخی مجلات آغاز کرد.
سیلوراستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می نویسد :
"وقتی بچه بودم، حدود 12 الی 14 سالگی، بیشتر ترجیح دادم که یک بازیکن بیس بال باشم و یا با دوستانم معاشرت داشته باشم. اما بیس بال بلد نبودم و خوشبختانه دختران و پسران دور و برم هم چندان از من خوششان نمی آمد. در این مورد، کاری از دست من بر نمی آمد. بنابراین شروع به نوشتن و نقاشی کردم و خوشبختانه در این دو زمینه، کسی را نداشتم که از او تقلید کنم، و یا تحت تأثیرش قرار بگیرم. بنابراین کم کم به سبک خودم دست پیدا کردم و قبل از این که با آثار
نویسندگان و هنرمندان دیگر آشنا شوم، مشغول کارهای خلاقانه شدم.
در واقع حدود سی سالگی بود که به طور جدی با آثار نویسندگان دیگر آشنا شدم. در آن زمان با وجود این که مورد توجه مردم قرار گرفته بودم، اما باز هم، کار را به هر چیز دیگر ترجیح می دادم، چون دیگر کار کردن برایم به شکل عادت درآمده بود."
معروف ترین آثار سیلور استاین، آثاری است که او برای کودکان نوشته است،
مجموعه آثار شل سیلور استاین هر چند بیشتر آثار او در گروه سنی خاصی نمی گنجد و به نظر می رسد که همه آدمها در هر سنی می توانند مخاطب او قرار بگیرند.
اشعار او، در عین برخورداری از عنصر طنز، صریح، ساده و تکان دهنده هستند و هر یک، جنبه ای از زندگی را از بعدی جدید، به نمایش می گذارند. بعدی که با نظریات شناخته شده فلسفی، روان شناختی و جامعه شناسی کاملاً تفاوت دارد و نوع نگاه و فلسفه جدیدی را به زندگی مطرح می کند.

فلسفه ای که در طی آن، انسان با ابزار طنز و سادگی، به درک صادقانه ای از خود و جهان پیرامونش نائل می شود.
سبک نگارش سیلوراستاین، سرشار از شور و انرژی و احساسی است. ویژگی اساسی نگاه او، آزادی و رهایی از هر گونه قید و بندی است که احساس و ادراک انسان را دچار قالبها و کلیشه های از پیش تعریف شده می کند.
خود او در مقدمه کتاب «چراغی زیر شیروانی» می گوید: "من آزادم، هر کجا که دلم می خواهد می روم و هر کاری که دلم می خواهد انجام می دهم و معتقدم هر کسی باید چنین زندگی کند. نباید به هیچ کس وابسته بود".
یکی از لقب هایی که در مورد سیلوراستاین داده شده این است: "مردی که کودکی اش را در چمدانی با خود می برد".
هجو، نوعی سادگی و نادانی ماهرانه و بازی استادانه با لغات، از ویژگی های کار اوست. گویی که او با طبیعت انسان های هر سنی آشناست. برخلاف آنچه به نظر می رسد سیلوراستاین از ابتدا تصمیم نداشت نویسنده یا تصویر گر کتابهای کودکان شود.
سیلوراستاین، با نگاه دو گانه و
طنزآمیز خود، نویسنده ای است که تحت هیچ قالب معین و بر چسب خاصی نمی گنجد.
روح جسور و آزاد او هیچ گونه محدودیتی را بر نمی تابد و این سرزندگی مورد توجه هر انسانی با هر سن و موقعیتی قرار می گیرد.
سبک او، نو و منحصر به فرد است، چرا که به قول خودش: "خوشبختانه کسی در اطرافم نبود که از او تقلید کنم، پس راه خودم را دنبال کردم...."

اثار

جورابهايت را بچسب (1956)
گزارشي از هيچ كجا (1960)
كتابي پر از بيهودگي (1960)
لافكاديو، شيري كه جواب گلوله را با گلوله داد (1963)
يك زرافه و نصفي (1964)
درخت بخشنده (1964)
كسي يك كرگدن ارزون قیمت نمي خواهد (1964)
باغ وحش رويايي (1964)
گفتگوي آزاد در تئاتر آخر شب (تي وي جيبي) (1965)
جايي كه پياده رو تمام مي شود (1974)
آشنايي با قطعه گمشده (1974)
رقصهاي مختلف(دنياي ديوانه ديوانه شل سيلوراستاين) (1979)
چراغي زير شيرواني (1981)
آشنايي قطعه گمشده با دايره بزرگ (1981)
ده را بگير (1955)
الفباي عمو شلبي (1961)
راهنماي پيشاهنگي عمو شلبي(۱۹۶۴)
بابانوئل نو
بالا افتادن (1996)...(آخرين كتاب شل سيلور استاين).

Free Counter and Web Stats