بارونُ دوس دارم هنوز ، چون تو رُ یادم میاره !
حس میکنم پیشِ منی ، وقتی که بارون میباره !
بارونُ دوس دارم هنوز ، بدونِ چترُ سرپناه !
وقتی که حرفای دلم ، جا میگیرن توی یه آه !
بارونُ دوس دارم هنوز ، مثلِ قدیمای قدیم !
مثلِ همون شب که با هم ، تو کوچهها قدم زدیم !
شونه به شونه میرفتیم ،
منُ تو ، تو جشنِ بارون !
حالا تو نیستیُ خیسِ ،
چشمای منُ خیابون !
بارونُ دوس داشتی یه روز ، تو خلوتِ پیادهرو !
پرسهی پاییزیِ ما ، مُردادِ داغِ دستِ تو !
بارونُ دوس داشتی یه روز ، عزیزِ همپرسهی من !
بیا دوباره پا به پام ، تو کوچهها قدم بزن !
شونه به شونه میرفتیم ،
منُ تو ، تو جشنِ بارون !
حالا تو نیستیُ خیسِ ،
چشمای منُ خیابون !
یغما گلرویی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر