اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

باز هم باران

بازهم باران    
در این بهار بی سروتهی که آغشته به سرمای بی کسی ایست ...
بازهم  باران
خروس بی محلی ایست که بی مقدمه بر بام برجهای نیمه ساخته , آهنگ صبحگاهیش را بدون دغدغه میخواند  , بلند ورسا ...
 بازهم باران
آهنگی کما بیش موزون حضور تنومندش را به رخ جاده هایی میکشد که تنها با بارش باران شسته میشوند .
 در چنین روزی  تنها  آهنگ بارونی  در ذهنم تکرار میگردد و تکرار میگردد


 

۱ نظر:

پریسا گفت...

باز هم تو دلتنگی!! بهار؟؟

Free Counter and Web Stats